خاکی ها

اعترافات یک ذهن مجرم

خاکی ها

اعترافات یک ذهن مجرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روضه ی حسین» ثبت شده است

نقطه ی رهایی

شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۰:۰۸ ب.ظ

نقطه ی رهایی همان جایی ست که دیگر انسان از وابستگی ها ، دلبستگی ها و عشق های کزایی خسته می شود ، همان جایی ست که چیزی از درون و از قلبش فریاد می زند که تو کیستی؟ ، این دلبستگی ها و این زندگی برای چیست؟ ، قلب فریاد می زند عشق حقیقی کجاست؟ ، عشقی که سیراب کند قلب خشکیده را... . نقطه ی رهایی همانجایی ست که این پرسش ها شروع می شوند ، هجوم این پرسش ها ذهن را به خود مشغول می کند که واقعا من کیستم؟ ، آری من کیستم؟ ، خسته و سرخورده از این عشق ها از این دلبستگی ها ، از این زندگی تکراری ، من کیستم؟ ، اینجا نقطه ی رهایی من است ، اینجا احساس حقارت می کنم وقتی خود را زیر علم حسین می بینم ، وقتی خودم را میان روضه ی حسین می بینم ، واقعا من کیستم؟ ، آیا عشق حسین با عشق دیگر در یک دل جمع می شود؟!. من همان وابسته ی اسیرم ، پس در میان محفل آزادگان چه می کنم؟ اینجا نقطه ی رهایی ست ، اینجا هیئت حسین است ، اینجا همانجایی ست که سوالات برای من مطرح شدند ، من کیستم؟ ، اگر همان انسان وابسته ی به دنیا هستم پس در این محفل چه می کنم ، در میان این شورها و همهمه ها و ناله ها چه می کنم؟ ، برای چه ناله می زنم؟ ، من که سنگ دنیا را به سینه میزنم پس اینجا چرا برای حسین سینه می زنم؟ ، من کیستم؟ برای چه آمده ام؟ چه کسی مرا به اینجا کشانده است؟ ، اینجا نقطه ی رهایی ست ، آیا او خواسته تا مرا از این بندها رها سازد؟. من هستم ، در اینجا ، درمیان سینه زنان و نوکران تو ، اینجا همان نقطه ی رهایی از بند دنیاست ، پس تکلیفم را روشن کن ، دست من را هم بگیر تا بدانم کیستم؟ تا بدانم آخر نوکرت هستم یا نه حسین...

  • سایه سایه