خاکی ها

اعترافات یک ذهن مجرم

خاکی ها

اعترافات یک ذهن مجرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

هم توفیر می کند هم نمی کند!

يكشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۰۰ ب.ظ
آه  چه خبره؟! چه قدر طولانی؟! ببخشید یعنی می میرید اگر بخوانید؟! یا می ترسید پیر شوید پای این پست "خاکی ها"؟! بخوان اگر ضرر داشت و ارزش نداشت بگو...  در "خاکی ها" را گل می گیرم!


آب از سر گذشتن حد دارد... توفیر می کند یک وجب با صد وجب... وقتی به اندازه یک وجب زیر آبی امید این که دستی نجاتت دهد بیشتر است تا صد وجب زیر آب... اما  به گوش همین "من" ٬ "من" ٬ "من" بی "من" ٬ "من" بی "تن" ٬ اصلا "من" یک وزن بیشتر ندارد همین "من" بر وزن "من" به گوشش نمی رود! من یک وزن دارد تنها خود من ٬ یک تن دارد تنها خود من ٬ از بس بر وزن دیگران "من" را کشیدم همین شده ام... توفیر ندارد برایم یک وجب یا صد وجب ٬ آب آب است... نخیر نیست! تو چرا تایید می کنی حرف من بر وزن دیگران را؟ ٬ من یک وزن دارد تنها من! من را اگر یک وجب زیر آب بکشم قطعا راحت تر است از آب کشیدنش بیرون تا صد وجبی که غواص ماهر نیل هم آنجا نظرش را نمی گیرد... چرا نمی گیرد؟! چرا الکی تایید می کنی؟! توفیر ندارد آقا... یک وجب و صد وجب ندارد... بخواهد بیرون بکشد بیرون می کشد... مگر کاری هست که نتواند انجام دهد؟! اصلا که گفته "من" هم وزن "من" می شود؟! این "من" کجا و آن "من" کجا؟! همین منیت ها وجب وجب می شود سر هم! توفیر می کند! وقتی یکبار من بگویی توفیر می کند با صدبار من گفتن... وقتی یکبار من بگویی با یکبار از او گفتن خلاص می شوی ولی وقتی صدبار من گفتی به قائده ی هر منی که گفتی باید او را بگویی تا بگیردت از آب! شیر فهم شدی؟! چرا تایید نمی کنی؟! اصلا به تایید تو که نیازی نیست ٬ خودش تایید کرده ٬ مگر حرف من است که نقدش می کنی؟! حرف خودش است به من چه؟! یک وجب یا صد وجب توفیر می کند... زیرا... وقتی یک وجب گناه روی سرت باشد کنار زدنش آسان است تا صد وجب که کمر را می شکند... حالا بگو توفیر نمی کند و "من" آب از سرم گذشته... نسخه ام از ازل پیچیده شده... دوایم جهنم است... آخر مرتیکه تو نامه ی نا نوشته خوانی؟! از کجا می دانی نسخه ات چیست؟! طبیب تویی یا او؟! می خواهی تست " پنی سیلین" هم بگیر شاید نسخه ای که پیچیده ایجاد حساسیت کند! بی خود کرده ای هنوز جوابت نکرده نا امید شده ای! آبرو بری می کنی؟ می خواهی بگویی درمان بلد نیست؟! این چرت و پرت ها چیست؟! بدون ویزیت گفته بیا می گویی نسخه ات را می دانم نمی آیم! مر تیکه سوال سه خط قبلم را جواب بده مگر تو غیب می دانی؟ اصلا نسخه می دانی چیست؟ الکی می گویی می پیچندش! معلوم است دکتر نرفته ای تا حالا  ٬ کدام عاقلی نسخه را می پیچد؟! این تویی که نسخه را می پیچانی! مثل قرار هایت! خیلی ها را پیچانده ای تف به من!!! همین من نامرد... تا چشمم افتاد به سه عدد آمپولی که در نسخه بود خیال برم داشت نوشته با برج میلاد تزریق کنند!  پیچاندمش انداختمش سطل آشغال... همین من! نسخه پیچاندن را خوب بلدم! می پیچانم برایت تا حال کنی...! اصلا که گفته نسخه پیچاندنی ست؟ نسخه ات را که گرفتی تازه تهیه ی دارو شروع می شود و بعد از آن... تو حالا برو نسخه ات را بگیر... خاک بر سرت که نمی روی گفته ویزیت رایگان... نسخه رایگان... دوا رایگان... تزریق رایگان... بیچاره با این یارانه ها برای حساب کردنش باید دست به رایانه شوی! همه چیز مجانی نمی روی؟! گفتم توفیر می کند... حالا بگو نه آب که از سر گذشت گذشته! مرتیکه لجباز! مگر "سقوط آزاد" ندیدی ٬ پست گذاشته بود او هم  تایید کرده حرف مرا ٬ توفیر می کند... تو غلط می کنی تا پیشش نرفته ای نا امید شوی ٬ نا امیدی از او یعنی فحش! می فهمی؟! فقط دستت را دراز کن به اندازه یک وجب ۹۹٬ وجب دیگر را او دستش را دراز می کند تا بنده اش را بیرون بکشد... نا امید نباش... از "من" ها خلاص شو... از "تن" ها خلاص شو... فقط دستت را دراز کن و لحظه ای فقط "او" را بخواه تا که بفهمی من چه نوشته ام... برای او توفیر نمی کند یک وجب یا صد وجب بنده اش را بیرون می کشد ٬ ولی برای بنده توفیر می کند یک وجب یا صد وجب از او دور شده باشد... این را وقتی می فهمی که دست او صد برابر دست تو برای نجاتت دراز شده باشد... یعنی او تو را صد برابر بیشتر از آنچه که تو می خواهی اش می خواهد... هم توفیر می کند و هم نمی کند! حالا ارزید خواندن این پست طولانی یا نه؟

  • سایه سایه