خاکی ها

اعترافات یک ذهن مجرم

خاکی ها

اعترافات یک ذهن مجرم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

تحول اینجاست...

سه شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۰، ۱۰:۲۹ ق.ظ

      

فکه مرکز تغییر و تحول است ٬ اگر که می خواهی این دل خاکی را رنگ آسمان کنی بیا به فکه زیرا در اینجاست که یامقلب القلوب معنا پیدا می کند .

تحول آنجایی ست که نگاه فاطمه باشد ٬ و یقینا هنوز نگاه فاطمه به شهدای لب تشنه ی گودال قتلگاه اینجاست که همچون پسرش خود را فدا کردند.

این عطش و تشنگی ای که این شهدا داشتند چیزی غیر از تشنگی لب ها و خشکی گلوها بود... عطشی که این ها داشتند هنجره را نمی سوزاند بلکه در این میان شراره از دل برمی خواست و این دلشان بود که از فرط تشنگی می سوخت... دلشان تشنه ی دیدار محبوب بود و در این تشنگی می سوخت... دلشان شده بود همچون ماهی بیرون از تنگ آب...

بوی سوختن این دل ها از رمل های فکه بلند است هنوز ٬ زیرا قلب این ها با رمل های فکه یکی شده... پس اگر دلت سرد شده بیا به فکه تا از شراره هایی که از این خاک بلند است دل تو شعله ور شود... شعله ور... شاید روزی این شعله ها تو را تا خدا برساند...


 تکراری نوشت:

* دوای بی بصیرتی کمی ست تربت فکه که قاطی با خون شهداست...

نظرات (۸)

عمودلمون فکه خواستامسال با دانشگا مشرف شدیم جاتون خالی با ارازل دانشگاه آزاد یادگار امام ولی فکه .........................کانال کمیل شلمچهوای خدا یعنی میشه بازم برم
سلامدر فکه باید کفش ها را دربیاوریبهتر است ظهر باشد که گرمای رمل ها را حس کنیسر و صورتت را هم چفیه نبند تا باد رمل ها را بر سر و صورتت بپاشدرفتند از این خانه....با نام خاکی ها لیتک شدید
سلامسال نوتون مبارک...می گویند شب قبل از شهادت، آقا مرتضی رفته بود فکه. شب را مجبور بودند در یکی از سنگرهای باقیمانده از زمان جنگ بگذرانند. سربازی که در آن سنگر بود، صبح برای فرمانده‌اش تعریف می‌کند: «آین آقای عینکی کی بود که از دیشب تا صبح نخوابید و یکسره دعا خواند و گریه کرد، نماز خواند و گریه کرد، قرآن خواند و گریه کرد».می‌گویند مدام آقای مرتضی می‌گفت: «می‌خواهیم برویم قتلگاه بچه‌ها... می‌خواهیم برویم قتلگاه...»آن یک مشت خاک را که آقا مرتضی گفته بود از فکه برایم بیاورید، بچه‌ها آورده بودند بهشت زهرا. در غسالخانه مقداری از آن خاک را در مشتش ریختند -شاید به جای تربت کربلا - بعد هم طبق وصیتش رو به قبله نشستیم و همصدا با شهیدان زیارت عاشورا را خواندیم.
  • توسط:چترنجات
  • برگشته ایم اما دلمان هنوز آنجاست...در میان رقص رمل های خونین در مسیر باد.
  • توسط:نجمه خدا خواه
  • کو تاه و عمیق و بسیار قابل تصدیق
  • توسط:هیچ ابن ...
  • یاد بهترین خاطره عمرم افتادمسال تحویل 86 فکه 365 تا ذکر یا مقلب القلوب..قرعه کشی یک اسم برای کربلا بین پنج کاروان . . خدا خیرتون بدهامیر: ما هم خاطرات فراوانی داریم با فکه...
  • توسط:جامانده از شهدا
  • سلام به به به سلامتی مبارکه سایت دار شدیاااااااااااااابه قول خودت من از کجا ادرس جدیدتونو میدونستم!امیر: علیکم السلام... فقط دامنه دار شدیم یعنی ظاهرش سایته در اصل همون وبلاگه!... حالا هم که آدرس جدید رو یاد گرفتید...
  • توسط:صابرین
  • در تاکتیک؛ در مبحث کمین؛ مکان محصور و گرفتار در کمین را به اصطلاح کشتارگاه می گویند...دلهره آورترین صحنه ی رزم؛ قرار گرفتن در منطقه ی کشتارگاه است...اما فکه... آرام ترین و دل نشین ترین کشتارگاه دنیاست...کاش بودیم در آن زمان...امیر: زیبا بود...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی